loading...
دنیای علم
مردی زیر باران بازدید : 414 چهارشنبه 1391/06/15 نظرات (0)

ماتم:

 

آسمان غرق سکوت

شب تاریک آرام 

نه صدای پایی 

نه نشان از مهتاب

جغد شوم بر سر دیوار بلند می خواند

و نگاهش 

دو سه روزیست که بر کلبه ی ماست

غصه ای در دل شب پنهان است 

که نمی دانم چیست 

دل من بی تاب است

چشم مادر نگران

ناگهان 

غرش ابرهای سیاه

همه ی ژرفای سکوت را بشکست 

نفس خسته ی مادر به شمارش افتاد 

دل من هم لرزید

جغد شوم از سر دیوار پرید 


شب تاریک به رنگ ماتم

سایه بانیست به اندازه ی غم 

چشم مادر چو ابرهای خزان گشت 

و نگاه نگرانش به من گفت:

که دگر جای پدر پیش خداست.

مردی زیر باران بازدید : 1314 دوشنبه 1391/04/05 نظرات (1)

نويسنده و شاعر ايراني است که در تهران متولد گرديد .


از او تا به حال چند کتاب داستان به نام هاي:
1-من نيز مي گريستم ولي آرام,آرام
2-ولنتاين يا روز عاشقان
3-قيصر
4-اعتراضي ندارم
5-(666)
و گزيده اي از اشعار او که در کتابي به نام (همکلاسي)به چاپ رسيده است.

 

وقتي کلمه ي اميري مهين رو توي گوگل جستوجو کردم 2700000 صفحه نمايش داده شد که با گشتن توي5 صفحات چيزي جز يه شعر از ايشون پيدا نکردم.
نکته اي که در مورد آثار اميري مهين وجود داره اينکه آثارش به صورت عجيبي کمياب است.
منم با خوندن شعر هاي ايشون در کتاب همکلاسي با هاشون آشنا شدم و از شعراشون لذت بردم.

سخناني از اميري مهين:
صداي موذن به هنگام نماز آهنگي است که مي گويد :بشتابيد که خدا منتظر است.

ديدن لبخند پور از غم پدرم ,از تمام اشک هاي مادرم بيشتر مرا متاثر مي سازد.

هر که را بيشتر دوست بداري سخت تر دلت را خواهد شکست.

جمله ي آخر اين پست:با لذت نوشتم چون فارغ از اينکه بدونم چه گرايش مذهبي ,سياسي و اجتماعي, اميري مهين داره  از نوشته هاش و شعرش لذت بردم.اميدوارم شما هم خوشتون بياد.



                                                         نوشته ي مردي زير باران

مردی زیر باران بازدید : 1898 یکشنبه 1391/04/04 نظرات (0)

ماتم

 

آسمان غرق سکوت

شب تاریک آرام 

نه صدای پایی 

نه نشان از مهتاب

جغد شوم بر سر دیوار بلند می خواند

و نگاهش 

دو سه روزیست که بر کلبه ی ماست

غصه ای در دل شب پنهان است 

که نمی دانم چیست 

دل من بی تاب است

چشم مادر نگران

ناگهان 

غرش ابرهای سیاه

همه ی ژرفای سکوت را بشکست 

نفس خسته ی مادر به شمارش افتاد 

دل من هم لرزید

جغد شوم از سر دیوار پرید 


شب تاریک به رنگ ماتم

سایه بانیست به اندازه ی غم 

چشم مادر چو ابرهای خزان گشت 

و نگاه نگرانش به من گفت:

که دگر جای پدر پیش خداست.

 

نوشته ی امیری مهین

درباره ما
به نام خدا صلوات بر محمد آل محمد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ميزان مفيد بودن سايت براي شما
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 302
  • کل نظرات : 70
  • افراد آنلاین : 34
  • تعداد اعضا : 895
  • آی پی امروز : 318
  • آی پی دیروز : 185
  • بازدید امروز : 520
  • باردید دیروز : 401
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,730
  • بازدید ماه : 2,730
  • بازدید سال : 94,694
  • بازدید کلی : 636,126