loading...
دنیای علم
مردی زیر باران بازدید : 362 دوشنبه 1393/02/29 نظرات (0)

چقدر دلتنگم

من برای آنروز که خروس خانه همسایه را بی جهت سنگ زدم

و کبوتر ها را ساعتی پر دادم

من هنوز در فکرم

روی بام خانه

زیر سقف آسمان میخوابم

و به فصل سرما

زیر کرسی به دعا می شینم

که خدایا امشب

آسمانت

برف سنگین به زمین هدیه دهد

و چقدر خوشحالم

وقتی با چکمه ی نو

روی برف ها به زمین می افتم

آخ که آنروزها را

در قماری

به امیدفردا

من چه آسان باخته ام



چه کسی می داند که چرا در غربت

خنده ای بر لب نیست ؟

من دگر یادم نیست آخرین بار چه زمان خندیدم

چه کسی می داند که چرا دیگر باز

در حیاط خانه ها حوضی نیست ؟

و برای یافتن چکمه ای نو

به کجا باید رفت ؟

چقدر زیبا بود

شوق رفتن به کلاس اول

درس بابا نان داد از کتاب آموختن

یادگاری روی نیمکت کندن

در کلاس منتظر زنگ تفریح بودن من در آن روز نمی دانستم

که سعادت یعنی

یک کشیده از معلم خوردن

کاش می توتنستم باز..................

در میان جمعی

بی غرور گریه کنم

همکلاسی تو کجایی تو نمی دانی من

چقدر دلتنگم.........................

امیر امیری مهین

مردی زیر باران بازدید : 352 دوشنبه 1393/02/29 نظرات (0)

به چه می ارزد عشـــــــــــــــــــــــــــــق؟؟؟

به یکی دل که چه آرام شکست هیچ نگفت؟؟؟

به دو تا چشم که نگاهش مه تر هیچ نخفت؟؟؟

یا به صد خاطره کز یاد تو مانده ست به جا!!!!

به چه می ارزد عشــــــــــــــــــــــق؟؟

من ندانم تو بـــــــــــــــــــــــــــگو !!      

  به چه می ارزد عشـــــق؟؟؟

 

شاعر امیری مهین

مردی زیر باران بازدید : 945 دوشنبه 1392/09/18 نظرات (0)

نظـر دانشجویـان مختـلف در مـورد سوسک ! (محض خنده)
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


دانشجوی حقوق:
 با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد!
دانشجوی جغرافیا: مکان، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد چون او همه جا هست!
  
دانشجوی مهندسی: شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن، به رویش می رود و افتتاحش می کند!
دانشجوی پزشکی: تنها موجودی است که از تیغ تشریح من هراسی ندارد و به طرفم می آید تا با فدا کردن جانش موجب پیشرفت علم پزشکی شود!
دانشجوی مدیریت: با آن جثه کوچک، آنچنان خانواده پرجمعیتش را مدیریت و اداره می کند که انگار مدیر بودن باید در خون هر کس باشد و درس خواندن بی فایده است!
دانشجوی زبان و ادبیات فارسی: او هیچوقت حرفی نمی زند ولی با سکوتش هزاران حرف را به من می آموزد!
دانشجوی روانشناسی: درون گرا، خجالتی، کم حرف، یک شخصیت منحصر به فرد!
دانشجوی علوم سیاسی: به هیچ دسته و گروهی وابسته نیست، تک و تنها برای هدفش تلاش می کند!
دانشجوی برق: وقتی روشنایی و خاموشی در نحوه حرکت او بی تاثیر است من را متوجه نیرویی فراتر از برق می کند!
دانشجوی کامپیوتر: مغز کوچک او با آن همه ذخایر اطلاعاتی بسیار پیشرفته تر از فلش 32 گیگ است!
دانشجوی فیزیک هسته ای: زندگی در خوابگاه حق مسلم اوست!
دانشجوی تربیت بدنی: آنقدر عضلاتش نیرومند است که می تواند از دیوار راست هم بالا برود!
دانشجوی زبان شناسی: هیچکس زبانش را نمی فهمد!
دانشجوی علوم تربیتی: شیوه تربیتی او در تعلیم فرزندان بی شمارش برایم قابل احترام است چرا که تمام آن فرزندان بی چون و چرا ادامه دهنده راه او می باشند!
دانشجوی زمین شناسی: کاش می توانستم به مانند او به اعماق زمین بروم و ندیدنی ها را ببینم!
دانشجوی زبان انگلیسی: ! It is always silent
دانشجوی تاریخ: گذشت اعصار و قرون نتوانسته هیچ تاثیری در ظاهر و عقاید و شیوه زندگی او بگذارد!
دانشجوی فلسفه: همیشه فلسفه وجودی او برایم سوال بوده ولی مطمئنم که در پس خلقتش هدفی والا نهفته است!
دانشجوی هنر: هیچوقت منتظر نمی شود تا بتوانم پرتره اش را تمام کنم!
دانشجوی مکانیک: با الهام از او توانستم خودرویی بسازم که هم در آب و خشکی حرکت کند و هم بتواند از سطوح صاف و صیقلی بالا برود!
دانشجوی آمار: بدون شک از یک روش آماری قوی برای محاسبه تعداد فرزندانش بهره می برد!
دانشجوی اخلاق: آنقدر با مرام و پایبند به اخلاقیات است که تا به حال نگذاشته هیچکس اشک او را ببیند حتی زمانیکه فرزندش را جلوی چشمانش له می کنند!
دانشجوی علوم ارتباطات: تا او هست، هیچکس تنها نیست!

مردی زیر باران بازدید : 992 شنبه 1391/08/13 نظرات (0)

 

مرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. ریس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید. آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم.مرد جواب داد : متاسفانه من کامپیوتر شخصی و ایمیل ندارم.رئیس گفت امروزه کسی که ایمیل ندارد وجود خارجی ندارد و چنین کسی نیازی هم به شغل ندارد.

مرد در کمال ناامیدی آنجا را ترک کرد. نمی دانست با ده دلاری که در جیب داشت چه کند.تصمیم گرفت یک جعبه گوجه فرنگی خریده دم در منازل مردم ان را بفروشد. او ظرف چند ساعت سرمایه اش را دوبرابر کرد . به زودی یک گاری خرید. اندکی بعد یک کامیون کوچک و چندی بعد هم ناوگان توزیع مواد غذایی خود را به راه انداخت.

او دیگر مرد ثروتمند و معروفی شده بود. تصمیم گرفت بیمه عمر بگیرد. به یک نمایندگی بیمه رفت وسرویسی را انتخاب کرد. نماینده بیمه آدرس ایمیل او را خواست ولی مرد جواب داد ایمیل ندارم. نماینده بیمه با تعجب پرسید شما ایمیل ندارید ولی صاحب یکی از بزرگترین امپراتوریهای توزیع مواد غذایی در آمریکا هستید. تصورش را بکنید اگر ایمیل داشتید چه می شدید؟ مرد گفت احتمالا آبدارچی شرکت مایکروسافت بودم.

منبع:مجله ی اینترنتی 

تعداد صفحات : 14

درباره ما
به نام خدا صلوات بر محمد آل محمد.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ميزان مفيد بودن سايت براي شما
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 302
  • کل نظرات : 70
  • افراد آنلاین : 49
  • تعداد اعضا : 895
  • آی پی امروز : 347
  • آی پی دیروز : 185
  • بازدید امروز : 609
  • باردید دیروز : 401
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,819
  • بازدید ماه : 2,819
  • بازدید سال : 94,783
  • بازدید کلی : 636,215