بازی روزگار نوشته ای از دکتر حسابی بازی روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم ... ؛ داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند. همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم. انسان عاشق زیبایی نمی شود، بلكه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست!؛ انسان های بزرگ دو دل دارند: دلی که درد می کشد و پنهان است، دلی که میخندد و آشکار است. همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که بمیرد. عشق مانند نواختن پیانو است، ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری، سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی. دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم. اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود. عشق در لحظه پدید می آید. دوست داشتن در امتداد زمان. و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است.
![](http://axgig.com/images/18687009389749482247.jpg)
توی راز و نیازم با خدا گفتم:
خدایا هیچ وقت اون روزی نیاد که کسی قدر تو دوست داشته باشم
روزی نیاد به کسی جز تو نیاز داشته باشم
هیچ وقت یاد کسی, یاد تو رو از خیال و رویاهام نبره
و خدا تنها عشق زندگیم ازم گرفت
پشیمون نیستم چون خود خدا شد کسی که دوسش دارم بهش نیاز دارم و تمام فکر و خیالم شد خدا
و حالا تنها عشق زندگی من خود خداست
نوشته ی سعید اهلی
اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد این اشتباه از اوست
اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد این اشتباه از توست !
(شکسپیر)
بهم گفت لیاقتت تنهاییه
من تنها موندم خیالی نیست همیشه تنها بودم
ولی دیگه برنگرد
تنهایممو بیشتر از تو دوست دارم
تعداد صفحات : 14
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
ميزان مفيد بودن سايت براي شما
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی